گرامر that-clause ها در زبان انگلیسی: 📚 ✅ معرفی و کاربردها
در ادامه سری مقاله های آموزش زبان انگلیسی از پایه، با مطلب جدیدی درباره گرامر استفاده از that-clause ها در زبان انگلیسی در خدمت شما هستیم.
می توان از کلمه that به عنوان یک کلمه ربطی برای اتصال فعل ها، صفت ها و اسم ها به جمله واره هایی که پس از آن دنبال می شود استفاده کرد. هر یک از این ساختارها را به شکل جداگانه بررسی می کنیم.
ساختار “فعل + that-clause“
رایج است که بعد از فعل های نقل قولی یا فعل های مربوط به پردازش های ذهنی شاهد that-clause ها باشیم.
منظور از فعل های نقل قولی فعل هایی است که برای انتقال خبر یا گفته شخص دیگری مورد استفاده قرار می گیرند. پرکاربردترین نمونه این فعل ها say و tell هستند.
منظور از فعل های مربوط به پردازش ذهنی نیز فعل هایی است که به قوه فکری انسان اشاره دارند. پرکاربردترین نمونه ها شامل think و believe می شود.
در جدول زیر می توانید لیست کاملی از تمام این فعل ها را همراه با معنی آن ها مشاهده کنید.
معنی |
فعل |
پذیرفتن | accept |
اعتراف کردن | admit |
موافقت کردن | agree |
اعلام کردن | announce |
گمان کردن | assume |
نصیحت کردن | advise |
اطمینان دادن | assure |
باور کردن | believe |
چک کردن | check |
ادعا کردن | claim |
نظر دادن | comment |
شکایت کردن | complain |
تایید کردن | confirm |
بررسی کردن | consider |
متقاعد کردن | convince |
کشف کردن | discover |
شک داشتن | doubt |
تصمیم گرفتن | decide |
انتظار داشتن | expect |
توضیح دادن | explain |
احساس کردن | feel |
پی بردن | find out |
فراموش کردن | forget |
حس زدن | guess |
شنیدن | hear |
امیدوار بودن | hope |
تصور کردن | imagine |
اصرار کردن | insist |
مطلع ساختن | inform |
دانستن | know |
معنی دادن | mean |
اشاره کردن | mention |
توجه کردن | notice |
تظاهر کردن | pretend |
قول دادن | promise |
ثابت کردن | prove |
متقاعد کردن | persuade |
فهمیدن | realize |
گمان کردن | reckon |
نظر دادن | remark |
به یادآوردن | remember |
یادآوری کردن | remind |
تکرار کردن | repeat |
جواب دادن | reply |
گفتن | say |
دیدن | see |
نشان دادن | show |
بیان کردن | state |
پیشنهاد دادن | suggest |
گمان کردن | suppose |
فکر کردن | think |
گفتن | tell |
درک کردن | understand |
هشدار دادن | warn |
مثال با مفعول مستقیم:
Oliver said that he was too busy to reply to his messages.
اولیور گفت که برای جواب دادن به پیام ها زیادی سرش شلوغ است.
I understand that you’re going through a difficult time, but you need to do your job.
درک می کنم که روزهای سختی را می گذارنی ولی باید کارت را انجام بدهی.
Fatemeh feels that she’s happier now that she has an apartment for herself.
فاطمه احساس می کند که الان که آپارتمان خودش را دارد خوش حال تر است.
مثال با مفعول غیر مستقیم:
Lewis convinced us that selling the house is not a good decision.
لوئیس ما را متقاعد کرد که فروش خانه تصمیم خوبی نیست.
Ronan told me that he was interested in freelancing.
رونان به من گفت که به کار آزاد علاقه مند است.
My teacher warned me that I needed to study more.
معلمم به من هشدار داد که باید بیشتر درس بخوانم.
نکته: گفتنی است که در زبان محاوره ای حذف that از این جملات امکان پذیر است:
I hope (that) you’re happier now.
Marianne told me (that) she wouldn’t come to the party.
ساختار “صفت + that-clause”
زمانی شاهد حضور that-clause بعد از صفت ها هستیم که می خواهیم عقیده یا احساساتمان را درباره موضوعی عنوان کنیم.
در جدول زیر می توانید لیستی از پرکاربردترین صفت هایی که با that-clause دنبال می شوند را ببینید.
معنی | صفت |
مطمئن | sure |
مطمئن | certain |
مهم | important |
درست | right |
راضی | pleased |
ترسیده | afraid |
متاسف | sorry |
متعجب | surprised |
نگران | worried |
به مثال ها توجه کنید:
I’m certain (that) we’ll be friends for a long time.
مطمئن هستم که برای مدت طولانی دوست باقی خواهیم ماند.
It’s important (that) we discuss these issues at the meeting.
مهم است که درباره این مسائل در جلسه صحبت کنیم.
I’m sorry (that) I hurt you.
متاسفم که بهت صدمه زدم.
She’s worried (that) she won’t get into grad school.
او نگران است که دانشگاه قبول نشود.
ساختار “اسم + that-clause“
ساختار مذکور فقط بعد از اسم های نقل های قولی قرار می گیرد و به منظور ابراز عقیده واحساسات است.
می توانید در جدول زیر لیستی از اسم های نقل قولی پرکاربرد مشاهده کنید:
معنی | اسم |
باور | belief |
امید | hope |
ایده | idea |
حقیقت | fact |
احتمال | possibility |
پیشنهاد | suggestion |
ادعا | claim |
نظر | comment |
استدلال | argument |
بیانیه | statement |
The fact that you’re stupid is always constant.
این حقیقت که تو احمقی همیشه ثابت است.
There’s little possibility that I get into Tehran University.
احتمال کمی وجود دارد که من در دانشگاه تهران پذیرفته شودم.
She went back to her hometown in the hope that she could meet her old friends.
او به این امید که دوستان قدیمی اش را ببیند به شهر زادگاهش برگشت.
استفاده از این ساختار به عنوان فاعل جمله
گفتنی است که گاهی اوقات that-clause ها به عنوان فاعل جمله ظاهر می شوند. این اتفاق زمانی رخ می دهد که سعی داریم از شروع جمله ها با it is خودداری کنیم.
به جمله زیر دقت کنید:
That you’re unhappy is obvious.
می توان این جمله را به شکل زیر نیز بازنویسی کرد:
It’s obvious that you’re unhappy.