اصطلاحات انگلیسی با رنگ آبی (blue) + نام طیف های مختلف رنگ آبی در انگلیسی
رنگ آبی دارای طیف های مختلفی است که هر کدام نام های مختلفی را به خود اختصاص می دهند. گذشته از آن خود کلمه آبی (blue) به دفعات در بسیاری از اصطلاحات روزمره انگلیسی نمود پیدا می کند. در این مقاله علاوه بر معرفی چندی از پرکاربردترین اصطلاحات با رنگ آبی، به معرفی انواع رنگ های آبی و طریقه نام گذاری آن ها در زبان انگلیسی می پردازیم.
در افسانه های یونان باستان داستانی وجود دارد که می گوید روزی زئوس، بزرگ خدایان کوه المپوس یونان، از دختر خود آتنا پرسید که آرزویی دارد که او بتواند برایش برآورده سازد یا نه. آتنا در جواب گفت که دوست دارد تصویری از زیبایی اش چنان در سراسر عالم گسترده باشد که همه عالمیان بتوانند او را بستایند. آتنا چشمانی آبی داشت. زئوس برای ارج نهادن به خواسته دخترش آسمان را به رنگ آبی در آورد که گستره زیبایی دخترش در همه عالم قابل دیدن باشد. به نظر می آید که تصمیم مردم یونان باستان برای گره زدن زیبایی الهه شان به رنگی که در همه عالم در آسمان و اقیانوس ها و دریاها قابل مشاهده است، کاملا منطقی بوده باشد. چرا که رنگ آبی، رنگی ستوده شده برای اکثر مردم جهان است. حتی تحقیقاتی که در صد سال اخیر برای مشخص کردن رنگ های مورد علاقه مردم دنیا طراحی شده، گویای آن هستند که آبی محبوب ترین رنگ میان مردم است.
انواع طیف های آبی در انگلیسی
Navy blue: سرمه ای
Azure: نیلی
Maya blue: نیلی لاجوردی
Sky blue: آبی آسمانی
turquoise: فیروزه ای
اصطلاحات با رنگ آبی در زبان انگلیسی(blue)
once in a blue moon:
این اصطلاح بیانگر آن است که چیزی به ندرت اتفاق می افتد یا اینکه رخ دادنش احمقانه و غیرمنطقی است. منطق پشت این اصطلاح به دو موضوع بر می گردد، اول از همه اینکه با وجود اینکه ماه درون آسمان به رنگ سفید و زرد دیده می شود، برخی از رخدادهای طبیعی هر از چندگاهی باعث می شوند که ماه به رنگ آبی در بیاید ولی چنین رخدادی به شدت کم یاب است. گذشته از آن تقریبا هر سه سال یک بار، یکی از ماه های سال به جای اینکه یک ماه کامل به خود ببیند، برای بار دوم نیز شاهد ماه کامل دیگری است که در انگلیسی به آن a full blue moon گفته می شود. این پدیده طبیعی نیز چون رخدادای کمیاب است که هر چند سال یکبار اتفاق می افتد، بنایی برای تشکیل اصطلاح once in a blue moon شده است.
Once in a blue moon, there’s an issue I can’t resolve.
منظور گوینده این جمله آن است که عملا مسئله ای وجود ندارد که او نتواند به آن ها رسیدگی کند. در حقیقت او از اصطلاح once in a blue moon استفاده کرده که بگوید چنین چیزی منطقی یا غیرممکن است.
My daughter lives in another country, so I only see her once in a blue moon.
در این جمله گوینده جمله به خاطر اینکه دخترش در شهر دیگری زندگی می کند به ندرت می تواند او را ببیند. بنابراین از این اصطلاح استفاده کرده که بر کم بودن دیدارهایشان تاکید کند.
feeling blue
:
در زبان انگلیسی رنگ آبی می تواند نمایانگر غم باشد. چندان مشخص نیست که ارتباط بین رنگ آبی و احساس افسردگی چه طور در زبان انگلیسی برقرار شده است ولی کاربردی است که برای قرن ها در این زبان جریان داشته. بنابراین اگر جایی اصطلاح feeling blue به گوشتان برخورد بدانید که منظور گوینده احساس غم است.
I have been feeling blue lately, but I think it’s just because of this gloomy weather we’ve been having.
اخیرا احساس غم می کنم، اما به گمانم به خاطر این هوای گرفته ای است که تجربه می کنیم.
I feel blue every time I think of the day my dad passed away.
هر وقت که روزی که پدرم فوت کرد را به یاد می آورم، احساس غم می کنم.
blue blood:
در زبان انگلیسی اصطلاح blue blood یا خون آبی اشاره ای است به طبقه اشراف و ثروتمند جامعه. در زمان گذشته در حالی که رنگ پوست مردم عادی با کارکردن متمادی در زیر نور مستقیم آفتاب تیره می شد، طبقه مرفه و بی دغدغه به علت ماندن در فضای امن خانه های خود پوست های سفید و بی نقصی داشتند که به رگ های زیر پوستشان جلوه ای آبی و دیدنی می داد. از همان زمان خون آبی نشانه ای شده برای صحبت کردن از ثروتمندان یک جامعه یا کسانی که فکر می کنند بر دیگران برتری دارند.
My blood is not blue, so I can’t afford this car anymore. I have to sell it.
در این جمله منظور گوینده آن است که چون از نظر مالی به قشر سطح بالای جامعه تعلق ندارد نمی تواند از پس مخارج ماشینش بربیاید. بنابراین بهترین راه فروختن آن است.
A blue blood probably could never understand the pain of being homeless.
در این جمله گوینده عنوان می کند کسی که در خانواده ای مرفه به دنیا آمده نمی تواند درد افراد بی خانمان را درک کند.
out of the blue و a bolt from the blue:
هر دو اصطلاح out of the blue و a bolt from the blue به رخ دادن به شدت غیرمنتظره و ناگهانی چیزی اشاره دارند. کلمه blue در هر دو اصطلاح در اصل استعاره ای از آسمان آبی است. بنابراین این اصطلاح به این اشاره دارد که چه قدر غیرمنتظره است که شاهد صاعقه در آسمانی آبی باشیم. اگر برای توصیف رخدادی از یکی از این اصطلاحات استفاده کنیم منظور آن است که آن رخداد به شدت نامعمول و غیرمنتظره بوده است.
We fell out a few years ago, but she texted me out of the blue to say that she was sorry for what happened between us.
چند سال قبل مشاجره داشتیم و رابطه مان قطع شد، اما یکی دو روز پیش خیلی ناگهانی به من پیام داد که بگوید به خاطر ماجرای پیش آمده بینمان متاسف است.
Her dropping out of college came like as a bolt from the blue.
اینکه از دانشگاه ترک تحصیل کرد به شدت غیرمنتظره بود.
شما می توانید سایر مقالات آموزش گرامر زبان انگلیسی گام به گام از مبتدی را به صورت رایگان مطالعه کنید.
آموزشگاههای برتر زبان انگلیسی :
بهترین آموزشگاه زبان انگلیسی آدرس ، تلفن ☎️ و لیست دوره ها
لیست 5 آموزشگاه برتر آیلتس (IELTS) در تهران سال 1400 ✔️ + آدرس و ☎️
لیست 3 آموزشگاه برتر آیلتس (IELTS) در اصفهان سال 1400 👌 + آدرس و ☎️
لیست 3 آموزشگاه برتر آیلتس (IELTS) در شیراز سال 1400✔️ + آدرس و ☎️
لیست 3 آموزشگاه برتر آیلتس (IELTS) در یزد سال 1400✔️ + آدرس و ☎️