ساختار it’s no good/use در گرامر انگلیسی + مثالهای متعدد
ساختار ثابت It’s no good/use doing sth در زبان انگلیسی اشاره به موقعیت هایی دارد که تلاش یک نفر برای انجام کاری بیهوده باشد و به نتیجه ای ختم نشود.
به مثال های زیر توجه کنید:
It’s no use asking me about what happened, because I genuinely know nothing.
پرسیدن از من درباره این که چه اتفاقی افتاد حاصلی ندارد، چون حقیقتا چیزی نمی دانم.
It’s no good trying to talk to him. He won’t listen to anyone.
حرف زدن با او بی فایده است. به حرف هیچ کسی گوش نمی دهد.
It’s no use looking for something you lost years ago.
دنبال چیزی گشتن که سال ها پیش گم کردی بی فایده است.
It’s no good working really hard. They’re not gonna pay you, anyways.
سخت کار کردن بی فایده است. به هر حال که آن ها پولی به تو نمی دهند.
ساختارهای مشابه متعددی مانند آنچه در بالا گفته شود در انگلیسی وجود دارد که از نظر معنایی تا حدی متفاوت هستند.
It’s pointless/ useless/ hopeless/ a waste of time doing something
There’s no use/ point doing something
هم اکنون به مثال های این ساختارها و معنای آن ها توجه کنید:
It’s pointless going after him. He has made his decision to never come back.
دنبال او رفتن بی فایده است. تصمیمش را گرفته که دیگر هرگز برنگردد.
It’s a waste of time repairing that car. It’s time to buy a new one.
تعمیر کردن ماشین تلف کردن وقت است. زمان آن رسیده که یک ماشین جدید خرید.
It’s useless trying to sit the exams again. You’re going to pass again.
دوباره امتحان دادن بی فایده است. دوباره رد می شوی.
There’s no use talking to you. You’re insufferable.