آموزش زبان انگلیسی از پایه رایگان (صفر تا صد )

پرکاربردترین اصطلاحات انگلیسی: 📚 20 اصطلاح عامیانه + مثال

در ادامه سری مقاله های آموزش زبان انگلیسی از پایه، با مطلبی برای معرفی بیست مورد از پرکاربردترین اصطلاح های انگلیسی در خدمت شما هستیم.

اصطلاح عامیانه چیست؟

قبل از اینکه لیست 20 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی را در اختیار شما قرار دهیم بهتر است که اول نگاهی به این داشته باشیم که معنای یک “اصطلاح عامیانه” در حقیقت چیست.
در زبان انگلیسی از اصطلاح های عامیانه تحت عنوان idiom نام برده می شود. اصطلاح ها عبارت ها یا گفته های کوتاهی هستند که معنایی استعاره ای یا کنایه ای را منتقل می کنند. شما نمی توانید صرفا با ترجمه کلمه به کلمه این اصطلاح ها به معنای حقیقی آن ها پی ببرید. در پس معنای ظاهری معنایی استعاره ای نهفته است که تا حد زیادی وابسته به فرهنگ شکل گرفته در آن است.

idiom
اصطلاح عامیانه
گاهی این اصطلاحات بسیار بهتر از گفته های سرراست، عقاید و احساسات گوینده را عنوان می کنند و به همین دلیل به شدت کاربردی هستند. می توان گفت که برای رسیدن به روح یک زبان آشنایی با اصطلاح های عامیانه آن ضروری است.
هر زبانی گنجینه بی انتهایی از این اصطلاحات را درون خود نگه داشته است. زبان انگلیسی نیز استثنا نیست. لیستی که در ادامه این مقاله برای شما فراهم کرده ایم فقط تعدادی از پرکاربردترین اصطلاح های عامیانه انگلیسی است. اگر برای فرا گرفتن اصطلاح های انگلیسی جدی هستید وارد مسیری شده اید که ممکن است سال ها به طول بینجامد یا اینکه حتی هرگز تمام نشود!
لیست اصطلاحات عامیانه پرکاربرد انگلیسی
برای سهولت کار لیست اصطلاح های پرکاربرد را در غالب یک جدول برای شما دسته بندی کرده ایم.

مثال

معنی

اصطلاح

شماره

Writing essays is a piece of cake for me.

نوشتن انشا برام مثل آب خوردنه.  

به راحتی آب خوردن

A piece of cake

1

When she’s hitting the books, she doesn’t reply to her messages.

وقتی داره خرخونی می کنه به پیام هاش جواب نمی ده.

خرخوانی کردن

Hit the books

2

I know that he drives very fast, so I told him “better late than never”.

می دونم که خیلی تند رانندگی می کنه. پس بهش گفتم دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه.

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

Better late than never

3

I both work and study, so you could say I’m killing to birds with one stone.

من هم درس می خونم و هم کار می کنم، پس می تونی بگی با یه تیر دو نشون می زنم.

با یک تیر دو نشان زدن

To kill two birds with one stone

4

Could we please go to a restaurant just right now? I could eat a horse.

میشه همین الان بریم یه رستوران؟ این قدر گرسنمه می تونم یه اسب رو درسته بخورم.

می توانم یک اسب را درسته بخورم: خیلی گرسنه هستم.

I could eat a horse

5

His friends stabbed him in the back to get a promotion that was rightfully his.

دوستش از پشت بهش خنجر زد که ترفیعی که حقش بود را ازش بگیرد.

از پشت به کسی خنجر زدن

Stab someone in the back

6

I didn’t mean for things to get out of hand. But now it’s all messy.

نمی خواستم که اوضاع از دست در بره ولی الان همه چیز ریخته به هم.  

از دست در رفتن: از کنترل خارج شدن

Get out of hand

7

To be honest the way you’re criticizing is like adding insult to injury.

راستش جوری که ازم انتقاد می کنی مثال نمک به زخم پاشیدنه.

نمک به زخم پاشیدن

To add insult to injury

8

As I was waiting in the café to see my best friend after many years of separation, I was having butterflies in my stomach.

وقتی که توی کافه منتظر بودم که بعد از سال ها جدایی دوستم را ببینم دل توی دلم نبود.

دل تو دل نبودن: نگران و هیجان زده بودن.

Have butterflied in your stomach

9

I think I’ve lost my touch with football because it’s been so long since the last time I played.

فکر کنم مهارت هام رو توی فوتبال از دست دادم. چون خیلی وقته که بازی نکرده م.

توانایی گذشته خود را از دست دادن

Lose your touch

10

Hang in there! You’ll go to your favorite university in a few months.

تسلیم نشو! چند ماه دیگه میری دانشگاه مورد علاقه ت.

قوی بمون، تسلیم نشو.

Hang in there!

11

You need to work really hard. Haven’t you heard that saying “no pain no gain”?

باید خیلی سخت کار کنی. اون ضرب المثل رو نشنیدی که می گه نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

No pain no gain

12

You need to face the music and accept that you need help.

باید با حقیقت مواجه بشی و قبول کنی که به کمک نیاز داری.

با حقیقت رو به رو شدن

Face the music

13

Doing yoga is not rocket science. You just need to be persistent.

یوگا کار سختی نیست. فقط باید استوار باشی.

کار سخت و پیچیده ای نیست

It’s not rocket science

14

He’s an addict and you’ve known this for a long time. It’s the elephant in the room you refuse to see!

اون معتاده و شما خیلی وقته که می دونید. فقط می خواید نادیده ش بگیرید.

زمانی که مشکلی بزرگی وجود داشته باشد ولی افراد ترجیح بدهند که آن را نادیده بگیرند و درباره اش حرف نزنند می گویند که “فیلی در اتاق” است. یعنی به وضوح دیده می شود ولی افراد درگیر تصمیم می گیرند که به روی خودشان نیاورند که متوجه وخامت اوضاع هستند.

The elephant in the room

15

Her name doesn’t ring a bell. Are you sure I’ve met her before?

اسمش آشنا به نظر نمیاد. مطمئنی که من قبلا دیده مش؟

آشنا به نظر آمدن: زمانی که رخداد یا نکته ای باعث می شود به شکل غیرشفافی چیزی را به خاطر بیاورید.

Ring a bell

16

When Sarah told me she was leaving forever she just pulling my leg.

وقتی سارا گفت که داره برای همیشه می ره فقط داشتم دستم می انداخت. جدی نبود.

کسی را دست انداختن

Pull someone’s leg

17

It’s not like he doesn’t deserve it. He broke my heart and now he’s getting a taste of his own medicine.

حقشه! قلب منو شکست و الان داره سرش میاد!

مزه داروی خود را چشیدن: وقتی که رفتار بد کسی به خود او بر می گردد

Getting a taste of your own medicine

18

Get over that job. It wasn’t good for you anyways.

بی خیال اون کار شو. به هر حال مناسب تو نبود.

بی خیال شدن

Get over sb/sth

19

He literally went from rags to riches in a couple of years.

اون به معنای واقعی کلمه در عرض چند سال از فرش به عرش رسید.

از فرش به عرش رسیدن

To go from rags to riches

20

 
 
 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا