رنگ ها در آلمانی Farben auf Deutsch 🇩🇪 🌈؛ اصطلاحات مرتبط با رنگ ها در آلمانی+ رنگ مو در آلمانی
آیا می توانید رنگ پرچم آلمان را به آلمانی بگویید؟ در ادامه آموزش رایگان زبان آلمانی در این درس به معرفی رنگها در آلمانی همچنین اصطلاحات مرتبط با رنگ ها می پردازیم .
رنگ ها در آلمانی
مهمترین رنگ ها در آلمانی به شرح زیر است :
blau | |
---|---|
rot | |
schwarz | |
weiß | |
rosa | |
grün | |
gelb | |
grau | |
orange | |
braun | |
bunt |
gold |
خب حالا پرچم آلمان چه رنگی است ؟
Schwarz–rot–gold!
چند نمونه مثال با رنگ ها در آلمانی
Beispielsätze mit Farben auf Deutsch
- Magst du rosa?
- Was ist deine Lieblingsfarbe?
- Ich hasse rot!
- Ist das grün oder gelb?
- Der Himmel ist blau.
سایه ها
آبی روشن یا مثلا سبز تیره را چگونه بیان کنیم؟ بسیار ساده است از صفت hell یا dunkel قبل از رنگ استفاده می کنیم. به عنوان مثال hellblau یا dunkelgrün
- Hellrosa ist meine Lieblingsfarbe.
- Mir gefällt dunkelrot nicht.
- Magst du dunkelblau?
رنگ مو در آلمانی
به این ترتیب می توانید رنگ موها را توصیف کنید.
Sie hat blondes Haare./Sie ist blond. |
|
Sie hat rote Haare./Sie ist rothaarig. |
|
Sie hat braunes Haare./Sie ist brünett. |
|
Sie hat schwaze Haare. |
|
Sie hat graue Haare. |
اصطلاحات مرتبط با رنگ ها
در اینجا اصطلاحات مرتبط با رنگ ها را بیان میکنیم.
آبی کردن : در آلمان به کسی که بیش از حد مشروب نوشیده است اصطلاحا می گویند طرف آبی است.و یا به کسی که از سر کار رفتن طفره می رود می گویند مشغول آبی کردن است. چون در قدیم برای آبی کردن لباسها از الکل و ادرار استفاده میکردند طولانی بودن این پروسه رنگ رزها را ترغیب می کرد خودشان الکل بنوشند و چون روز بعد ممکن بود به علت سر درد سر کار نروند اما اهمیتی نداشت.
Jims macht wieder blau.
این زرده تخم مرغ نیست : زرده تخم مرغ برای آلمانی های طرفدار صبحانه بسیار حائز اهمیت و خوردن آن لذت بخش است. وقتی یک نفر از اصطلاح ” این زرده تخم مرغ نیست ” استفاده می کند یعنی بهترین گزینه نیست.
خاکستری در خاکستری کشیدن : وقتی آلمانی ها این اصطلاح را در مورد کسی به کار می برند یعنی فرد موردنظر بسیار بدبین است و تفاوتی میان امور نمی بیند بلکه همه چیز کسالت آور و ملال انگیز است.
بنفش آخرین کوشش : این اصطلاح نه چندان زیبا متعلق به دوره ی یوهان ولفگانگ گوته می باشد. منظور زنانی است که مأیوسانه در جستجوی شریک زندگی می باشند. زنانی که خود را پیرتر از آن می دانند که لایق رنگ صورتی باشند. رنگ بنفش بعدها نماد برابری حقوق و رهایی زنان گشت.
🐁 دیدن موش سپید : بیانگر حالات روانپریشی بعد از مصرف الکل یا موادمخدر است. آلمانی ها در شرایط مشابه برای بیان حالات خود از دیدن موش سپید می گویند.
از خشم سیاه شدن : آلمانیها وقتی از خشم سیاه می شوند که کاسه صبرشان لبریز شده باشد.
زرد کردن : از حسادت زرد کردن
Hanna wird gelb vor Neid.
Alles ist im grünen Bereich. !همه چیز خوبه
Ich arbeite heute schwarze. !من امروز سیاه کار میکنم
Du siehst alles rosig.