درس های آنلاین زبان فرانسه
اصطلاحات روزمره و عامیانه به فرانسوی یاد بگیریم✔✔
زبان فرانسه نیز مانند زبانهای دیگر سرشار از اصطلاحات روزمره میباشد. اصطلاحاتی که معنای تحت الفظی آن با کنایه آن متفاوت است.
یکی از بزرگترین لذات سفر به کشورهای فرانسوی زبان، یادگیری اصطلاحات بسیار زیبای آنها است. نه تنها به کار بردن آنها در مکالمه و نوشتارتان حس فوق العاده ای دارد، بلکه بینش جدیدی از نحوه جهانبینی مردم دیگر فرهنگها و چگونگی بیان خودشان به دنیا، به شما میدهد.
در این مقاله چند اصلاح روزانه را به شما آموزش میدهیم.
vis ta vie | زندگی خودتو بکن! |
Nous allons gagner! youpi | ما برنده میشیم !(آخ جون ! ) |
C’est hors de question | اصلا حرفشو نزن ! |
c’est nickel | تو محشری |
je fais de mon mieux | کنایه از تمام تلاشم را میکنم |
Comme d’habitude | کنایه از ، مثل همیشه ،به صورت روتین |
?ça roule | چه خبرا!!؟؟ اوضاع اوکیه؟ |
Marcher à quatre pattes Généralement les bébés commencent à marcher à quatre pattes . |
چهار دست و پا رفتن به طور کلی بچه ها با چهار دست و پا شروع به راه رفتن میکنند. |
Ne refaites plus jamais ça! | اخرین باریه که از این غلط ها میکنی! |
Pour l’amour de Dieu | محض رضای خدا |
défaire les bagages | باز کردن چمدان |
Faire les valises | بستن چمدان |
Partir en voyage organisé | با تور سفر کردن |
être touché Le Mexique va lui aussi être touché par la chute spectaculaire des cours du pétrole. |
کنایه از تحت تاثیر قرار گرفتن مکزیک نیز تحت تاثیر کاهش چشمگیر نفت قرار گرفت . |
Être ouvert | کنایه از دست و دل باز بودن |
Jeter l’argent par les fenêtres | کنایه از هدر دادن پول |
Rouler sur l’or | کنایه از در پول غلت زدن ، پول پارو کردن |
Avoir la flemme | کنایه از تنبل بودن ، حوصله نداشتن |
Rabat-joie | آدم حال گیر! سرخر! ضد حال |
Avoir rien à voir | کنایه از ، به تو ربطی نداره |
Faire exprès de faire qqch | کنایه از روی عمد کاری انجام دادن |
Mener en bateau | کنایه از داستان دروغ بافتن فریفتن به اشتباه انداختن |
Ne pas être sorti de l’auberge | خلاصی نیافتن از مشکلات . |
Ça ne te regarde pas | کنایه از ،به تو چه! به تو ربط نداره |
…..Il s’agit de | عبارت است از …… |
Se lever du pied gauche | کنایه از ،از دنده چپ بلند شدن |
Blague à part | کنایه از ،از شوخی گذشته…..! |
Raconter des bobards | کنایه از خالی بستن ، دروغ گفتن |
Y’a pas de quoi | کنایه از ،کاری نکردم ! خواهش میکنم |
Laisse tomber | کنایه از بی خیال…… |
donner de l’eau à la bouche | دهان کسی را آب انداختن |
Traîner un sujet | کنایه از موضوعی را کش دادن |
vaut la peine | کنایه از ارزش داشتن |
Faire la tête | کنایه از قیافه گرفتن و اخم کردن |
.C’est pas de la tarte | کنایه از کار ساده ای نیست . |
Se racler la gorge | کنایه از صدا را صاف کردن ،سرفه کردن برای صاف کردن صدا |
Vendre la mèche | کنایه از راز کسی را بر ملا کردن |
Comme un éléphant dans un magasin de porcelain. | معنی تحت الفظی، مثل یه فیل در مغازه چینی فروشی کنایه از معذب بودن |
اصطلاحات کاربردی در گشت و گذار در این بخش از عباراتی یاد شده است که دانستن آنها نه تنها برای کسانی که به فرانسه مهاجرت کردهاند مفيد است، بلکه برای کسانی که به سفر رفتهاند نیز بسیار کاربردی است.
اصطلاحات کاربردی در گشت و گذار
کرایه چنده؟ |
?Quel est le tarif |
میشه لطفا به من کمک کنید؟ |
?Pourriez-vous m’aider |
باید پول خورد داشته باشم؟ |
?Dois-je avoir l’appoint |
ممنون بابت کمکتون |
Merci pour votre aide |
ایستگاه اتوبوس کجاست؟ |
?Où est l’arrêt de bus |
ین خط کجا میره؟ |
?Où va ce train |
آخرین قطار کی حرکت میکنه؟ |
?À quelle heure le dernier train part-il |
کجا میتونم تاکسی بگیرم؟ |
?Où est-ce que je peux prendre un taxi |
یه بلیت دوطرفه میخواستم |
Je voudrais un aller-retour |
کجا میتونم پارک کنم؟ |
?Où pouvons-nous nous garer |
اصطلاحات رایج فرانسوی هنگام خرید
قیمتش چنده؟ | ?Combien ça coûte |
میتونم پرو کنم؟ | ?Puis-je l’essayer |
اتاق پرو کجاست؟ |
?Où sont les cabines d’essayage |
میتونم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟ | ?Puis-je payer par carte de crédit |
میشه لطف کنید، کمک کنید که اندازم رو پیدا کنم؟ |
?Pouvez-vous m’aider à trouver la bonne taille |
مالیت هم شامل میشود؟ | ?Y a-t-il une taxe |
رنگهای دیگه ازش دارین؟ | ?Avez-vous cet article dans d’autres couleurs |
ممکنه رسید لطف کنید؟ |
?Est-ce que je peux avoir un reçu s’il vous plaît |
میتونم با مدیر صحبت کنم؟ | ?Est-ce que je peux parler au directeur |
برای فروش است؟ | ?Est-ce à vendre |