قید زمان در زبان چینی – کاربرد قید های زبان در زبان چینی + آموزش ساختار جملات چینی
در ادامه ی آموزش رایگان زبان چینی قراره با قید زمان در زبان چینی آشنا بشیم.ما در مقاله ی قبلیمون با مفهوم کلی قید و کاربرد آن در زبان چینی آشنا شدیم. علاوه بر اون فهمیدیم که قید ها انواع مختلفی دارن که بسته به نوعشون جایگاهشون در جمله متفاوته. امروز میخوایم مبحث قید زمان در زبان چینی رو مورد بررسی قرار بدیم. با کاربرد این قید ها در زبان چینی آشنا بشیم و با ساختار صحیح این نوع جملات آشنا بشیم.
قید زمان
زمان چیزیه که به زندگی روزمره ما پیوند خورده ودر نتیجه یاد گیری قید های زمان رو برای ما اجتناب ناپذیر کرده. در واقع قید های زمان میان و به ما میگن که یک کاری در چه زمانی انجام شده.
کاربرد قید زمان در جملات چینی
قید های زمان در زبان چینی به دو صورت مورد استفاده قرار میگیرن.این نوع از قید ها هم میتونن بعد از فاعل و هم قبل از فاعل قرار بگیرن.
اگر بخوایم براشون یه ساختار کلی بگیم به صورت زیر میشه:
فاعل+ قید زمان + فعل + مفعول
قید زمان + فاعل + فعل + مفعول
البته کاربرد قید ها عمدتا انعطاف پذیره . یعنی یک قد میتونه هم بعد از فاعل و هم قبل از فاعل قرار بگیره. اینطور نیست که یک قید زمان فقط و فقط در یک جایگاه قرار بگیره.
انواع قید زمان در زبان چینی
حالا که با ساختار جملات حاوی قید زمان در زبان چینی آشنا شدیم بیاین انواع قید های زمان رو هم یاد بگیریم.
- امروز今天 (jīn tiān)
我今天没有去学校。
Wǒ jīn tiān méi yǒu qù xué xiào.
.من امروز به مدرسه نرفتم
- دیروز昨天 (zuó tiān)
昨天和妈妈一起看了一部电影。
Zuótiān hé māmā yīqǐ kànle diànyǐng
.دیروز با مامان باهم فیلم دیدیم
- فردا明天 (míng tiān)
如果明天天气好,我们就去爬山。
Rúguǒ míngtiān tiānqì hǎo, wǒmen jiù páshān.
.اگر فردا هوا خوب بود، میریم کوهنوردی
- پریروز前天 (qián tiān)
前天,我收到了一个邮包。
Qiántiān, wǒ shōu dàole yīgè yóubāo yóubāo
.پذیروز من یک بسته پستی دریافت کردم
- پس فردا后天 (hòu tiān)
后天,我们学校举行篮球比赛。
Hòutiān, wǒmen xuéxiào jǔxíng lánqiú bǐsài
.پس فردا مدرسه ما یک مسابقه بسکتبال برگزار میکند
- پارسال去年 (qù nián)
去年年初,他去了德国。
Qùnián niánchū, tā qùle déguó.
.اوایل پارسال به آلمان رفت
- خیلی زود، سریع马上 (mǎ shàng)
我马上就到。
Wǒ mǎ shàng jiù dào.
.خیلی زود(سریع) میرسم
- دیر迟 (chí)
抱歉,我来迟了。
Bào qiàn, wǒ lái chí le.
.میبخشید، من دیر کردم
- در ابتدا首先 (shǒu xiān)
首先你要自己相信自己,别人才能相信你。
Shǒu xiān nǐ yào zì jǐ xiàng xìn zì jǐ, bié rén cái néng xiàng xìn nǐ.
.ابتدا تو باید به خودت اعتماد کنی تا دیگران بتوانند به تو اعتماد کنند
- در نهایت最后 (zuì hòu)
最后,他决定去出国留学。
Zuì hòu, tā jué dìng qù chū guó liú xué.
.در نهایت او تصمیم گرفت برای تحصیل به خارج از کشور برود
- بالاخره终于 (zhōng yú)
儿子的病好了,爸妈终于放心了。
Érzi de bìng hǎole, bà mā zhōngyú fàngxīnle.
.بیماری پسر خوب شد، پدر و مادر بالاخره آرام شدند
- سرانجام最终 (zuì zhōng)
我们最终还是没能看到流星。
Wǒ men zuì zhōng hái shì méi néng kàn dào liú xīng.
.ما سرانجام نتوانستیم ستاره دنباله دار را ببینیم
- قبل از之前 (zhī qián)
每次睡觉之前我都习惯喝一杯牛奶。
Měi cì shuì jiào zhī qián wǒ dōu xí guàn hē yī bēi niú nǎi.
.من عادت دارم هر بار قبل از خواب یک فنجان شیر بنوشم
- بعد از之后 (zhī hòu)
我洗完澡之后,就直接去睡觉了。
Wǒ xǐ wán zǎo zhī hòu, jiù zhí jiē qù shuì jiào le.
.من مستقیما بعد حمام خوابیدم
- الان现在 (xiàn zài)
他现在心情很不好,谁都不理。
Tā xiàn zài xīn qíng hěn bù hǎo, shuí dōu bù lǐ.
.او الان مود خوبی ندارد، به هیچکس توجه نمیکند
- در حال حاضر目前 (mù qián)
姐姐告诉我她目前还不想考虑结婚。
Jiě jie gào sù wǒ tā mù qián hái bù xiǎng kǎo lǜ jié hūn.
.خواهر بزرگترم به من گفت که در حال حاضر به ازدواج فکر نمیکند
- پیش از این، تا کنون ، دیگر 已经 (yǐ jīng)
一切都已经来不及了。
Yī qiè dōu yǐ jīng lái bù jí le.
.دیگر برای تغییر آنچه اتفاق افتاده خیلی دیر است
علاوه بر این ها یک سری قید رمان دیگه هم داریم که توی جدول پایین براتون آوردم.
اخیرا | zuì jìn | 最近 |
هنوز | réng rán | 仍然 |
سربعا | lì jí | 立即 |
در گذشته | yǐ qián | 以前 |
سابقا | céng jīng | 曾经 |
بعدا | hòu lái | 后来 |
سپس | rán hòu | 然后 |
امشب | jīn wǎn | 今晚 |
امروز صبح | jīn zǎo | 今早 |
هنور | hái | 还 |
اندکی قبل | gāng gāng | 刚刚 |